تولدی بیمارگون :: روش روشن

روش روشن

دین،فرهنگ،سیاست



تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
رمزینۀ سایت

  • ۰
  • ۰



«همیشه و در همه عصر‎ها و دوران‎ها روشن‎فکران بوده‎اند؛ مردمانی که جلوتر از زمان خود را می‎دیدند و بر همین اساس می‎اندیشیدند و حرکت می‎کردند.»1

«روشن‎فکری عبارت است از آن حرکت، شغل، کار و وضعی که با فعالیت فکر سر و کار دارد و روشن‎فکر کسی است که بیشتر با مغز خودش کار می‎کند تا با بازویش. با اعصاب خودش کار می‎کند تا با عضلاتش؛ این ‎روشن‎فکر است.»2

«روشن‎فکری اساسا ضد ‎ارتجاع است و مقوله‎ای است که رو به جلو دارد و به آینده نگاه می‎کند. مجموعه‎ای که دچار تحجر مذهبی، سیاسی و... باشد دیگر روشن‎فکر نیست؛ چون روشن‎فکری لازمه‎اش حق‎طلبی، چشم باز و تکیه به منطق و استدلال است.»3

«روشن‎فکری واقعی آن است که در آن، فکر علمی، نگاه به آینده، فرزانگی، هوشمندی و احساس درد در مسائل اجتماعی (به‎خصوص در آن‎چه که مربوط به فرهنگ است) مستتر است اما روشن‎فکری در ایران، بیمار متولد شد؛ چون کسانی‎که روشن‎فکر اول تاریخ ما هستند، آدم‎‎های ناسالمند.»4

«روشن‎فکری ما در همان فضای روشن‎فکری غربی فکر کرده، تأمل کرده، حرف زده و قضاوت نموده است؛ این‎که می‎گوییم روشن‎فکری در ایران، بیمار متولد شد، معنایش همین است.»5

«آل‎احمد در کتاب خدمت و خیانت روشن‎فکران در مشخصات روشن‎فکر می‎گوید: یک مشخصات، مشخصات عوامانه روشن‎فکر است. معنای عوامانه این نیست که عوام، روشن‎فکر را این‎گونه تصور می‎کنند؛ بلکه خود روشن‎فکر هم گاهی همین‎طور فکر می‎کند. این‎خصوصیات سه‎تاست: اول مخالفت با مذهب و دین؛ یعنی روشن‎فکر لزوما بایستی با دین مخالف باشد. دوم علاقه‎مندی به سنت‎های غربی و اروپا‎رفتگی و این‎طور چیزها. سوم هم درس‎خواندگی. این دیگر برداشت‎‎های عامیانه از روشن‎فکری است؛ ویژگی‎های روشن‎فکر این است. یعنی اگر کسی متدین شد، چنان‎چه علامه دهر باشد؛ اول‎هنرمند باشد و بزرگ‎ترین فیلسوف باشد، روشن‎فکر نیست! بعد می‎گوید این سه خصوصیتی است که با برداشتی عامیانه مطرح می‎شود و خصوصیت‎های دیگری است که با زبان عالمانه یا زبان روشن‎فکری می‎شود آن‎ها را بیان کرد. یکی از آن دو خصوصیت، عبارت است از بی‎اعتنایی به سنت‎‎های بومی و فرهنگ خود (که این دیگر بحث عوامانه نیست؛ این حتمی است) و دیگری اعتقاد به جهان‎بینی علمی، رابطه علمی، دانش و قضاوقدری نبودن که ایشان مثال‎‎هایی هم می‎زند.»6

«این در حالی است که در معنای روشن‎فکریِ ساخته و پرداخته فرنگ (که این‎ها آن‎را از فرنگ گرفتند و آوردند) به هیچ‎وجه این مفهوم و این خط و جهت و معنا نیست! یعنی چرا باید یک روشن‎فکر حتما به سنت‎‎های بومی‎اش بی‎اعتنا باشد؟ علت چیست؟ »7

«چرا باید کسی که با تفکر خودش کار می‎کند، لزوما با سنت‎‎های زادگاه و کشور و میهن و تاریخ خودش بیگانه باشد؟ حتی با آن‎ها دشمن باشد، یا بایستی با مذهب مخالف باشد؟ پاسخ این سؤال در خلال حرف‎‎های این مرحوم یا بعضی حرف‎‎های دیگری که در این زمینه‎‎ها زده شده به‎دست می‎آید. علت این است که آن روزی‎که مقوله روشن‎فکری (مقوله انتلکتوئل) اول‎بار در فرانسه به‎وجود آمد، اوقاتی بود که ملت فرانسه و اروپا از قرون وسطی خارج شده بودند؛ مذهب کلیسایی سیاه خشن خرافی مسیحیت را پشت سر انداخته و طرد کرده بودند. دانشمند را کشته، مکتشف و مخترع را محاکمه و تبعید و نابود و کتاب علمی را از بین می‎برند. این بدیهی است که یک عده انسان‎‎های فرزانه پیدا شوند و آن مذهبی که این‎ خصوصیت را داشت و از خرافات و حرف‎‎هایی که هیچ انسان خردپسندی آن‎را قبول نمی‎کند پر بود، به کناری بیندازند و به کار‎های جدید رو بیاورند و دائرهُ‎المعارف جدید فرانسه را بنویسند و کار‎های بزرگ علمی را شروع کنند. بدیهی است که این‎ها کارشان پشت کردن به آن مذهب بود. آن وقت روشن‎فکر مقلد ایرانی در دوره قاجار که اول‎بار مقوله انتلکتوئل را وارد کشور کرد و اسم منوّرالفکر به آن داد و بعد به روشن‎فکر (با همان خصوصیت ضد‎مذهب‎اش) تبدیل شد، آن ‎را در مقابل اسلام آورد؛ اسلامی که منطقی‎ترین تفکرات، روشن‎ترین معارف، محکم‎ترین استدلال‎‎ها و شفاف‎ترین اخلاقیات را داشت؛ اسلامی که همان وقت در ایران همان کاری را می‎کرد که روشن‎فکران غربی می‎خواستند در غرب انجام دهند؛ یعنی در برهه‎ای از دوران استعمار، روشن‎فکران غربی با مردم مناطق استعمارزده غرب هم‎صدا شدند؛ مثلا اگر کشور اسپانیا، کوبا را استعمار کرده بود و ثروت آن‎جا (شکر کوبا) را در اختیار گرفته بود، «ژان پل سارتر» فرانسوی از مردم کوبا و «فیدل‎کاسترو» و از «چه‎گوارا» علیه دولت استعماری فرانسه دفاع می‎کرد و کتاب می‎نوشت؛ «جنگ شکر در کوبا»8

«به‎عبارت دیگر روشن‎فکر غربی در برهه‎ای از زمان با دولت و نظام حاکم بر خودش به‎نفع ملت‎‎های ضعیف مبارزه می‎کرد. این کار در ایران به‎وسیله چه‎کسی انجام می‎گرفت؟ به‎وسیله میرزای شیرازی؛ به‎وسیله میرزای آشتیانی در تهران؛ به‎وسیله عبدالحسین لاری در فارس. این‎ها با نفوذ استعمار مبارزه می‎کردند؛ اما چه‎کسی به انعقاد قرارداد‎های استعماری و دخالت استعمار کمک می‎کرد؟ میرزاملکم‎خان و امثال او و بسیاری از رجال قاجار که جزء روشن‎فکران بودند. یعنی درست مواضع جا‎به‎جا شده بود. مبارزه با دین خرافی مسیحیت، در روشن‎فکری ایران جای خودش را به مبارزه با اسلام داد! بنابراین یکی از خصوصیات روشن‎فکر این شد که با اسلام دشمن و مخالف باشد.»9

«البته به‎نظر ما در روشن‎فکری به معنای حقیقی کلمه نه ضدیت با مذهب هست و نه ضدیت با تعبد. یک انسان می‎تواند هم روشن‎فکر باشد؛ به همان معنایی که همه روشن‎فکر را تعریف کرده‎اند (کسی که به آینده نگاه می‎کند، کار فکری می‎کند و رو به پیشرفت دارد) و هم می‎تواند مذهبی باشد؛ می‎تواند متعبد باشد؛ می‎تواند مرحوم دکتر بهشتی باشد؛ می‎تواند شهید مطهری باشد و می‎تواند بسیاری از شخصیت‎‎های روشن‎فکر مذهبی کاملا مؤمن باشد که ما دیده‎ایم. هیچ لزومی ندارد که مخالف مذهب باشد.»10

«جالب این‎جاست که وقتی قید عدم تعبد را جزء قیود حتمی و اصلی روشن‎فکری ذکر می‎کنند، نتیجه این می‎شود که علامه طباطبایی بزرگ‎ترین فیلسوف زمان ما که از فرانسه فلاسفه و شخصیت‎‎های برجسته‎ای مثل «هانری‎کربن» به این‎جا می‎آیند و چند سال می‎مانند تا از او استفاده کنند، روشن‎فکر نیست اما مثلا فلان جوجه‎شاعری که به مبانی مذهب و سنت و ایرانی‎گری اعتقادی ندارد و چند صباحی هم در اروپا یا آمریکا گذرانده روشن‎فکر است و هرچه در اروپا بیشتر مانده باشد روشن‎فکرتر است! ببینید چه تعریف غلط و چه جریان زشت و نامناسبی به‎نام روشن‎فکر در ایران ایجاد شده بود!»11

«بعد از پیروزی انقلاب روشن‎فکری در ایران برنیفتاد (روشن‎فکری وجود داشت) اما در واقع یک روشن‎فکری نوین به‎وجود آمد. در دوره انقلاب شاعر، نویسنده، منتقد، محقق، کارگردان، سینماگر، نمایشنامه‎نویس و نقاش از دو قشر پدید آمدند؛ یکی متشکل از عناصری که انقلاب این‎ها را به‎وجود آورده بود و دوم عناصری که از دوره قبل بودند و انقلاب این‎ها را به کلی قلب ماهیت کرده بود. برای اولین‎بار بعد از گذشت تقریبا 100 سال از آغاز تحرک روشن‎فکری در ایران، روشن‎فکری بومی شد. آن کسانی‎که در مقوله‎‎های روشن‎فکری فعال‎ترند و در مرکز دایره روشن‎فکری قرار دارند (یعنی نویسندگان و شعرا) تا برسد به قشر‎های گوناگون مثل هنرمندان و نقاشان و... این‎ها برای اولین‎بار در این کشور مانند یک ایرانی مسلمان فکر کردند؛ حرف زدند و محصول روشن‎فکری و هنری و ادبی تولید کردند. این شد یک دوران جدید... .»12

منبع: هفته نامه پنجره،شماره 142

1- بیانات در دیدار وزیر، معاونان و رؤسای مناطق آموزش و پرورش سراسر کشور، 25/5/71

2- بیانات در جمع دانشجویان دانشگاه تهران 22/2/1377

3- بیانات در دیدار دانشجویان نمونه و ممتاز دانشگاه‎‎ها 7/9/1381

4-12 - همان
  • ۹۲/۰۴/۰۸
  • محمد مهدی رضایی

نظرات (۵)

  • مقتدر مظلوم
  • سلام خدا قوت

    سلام و ادب
    خدا قوت...

    با پست " شهید آیة الله محمّد صدوقی" بروزم...
    ...................
    التماس دعا
  • احسان ایرانی
  • سلام
    خدا قوت .
    خسته نباشید
    لوگوی شما با افتخار به همسنگران ما اضافه شد
    پاسخ:
    سلام علیکم
    تشکر از شما

    باز نشر در مجاهد
    با درج لینک و لوگو ما را یاری کنید
    --------------------
    جهاد همچنان باقیست
    tjm.ir
  • سفیـــر نـــور
  • سلام
    ممنون از حضورتون
    ببخشید دیر شد
    با همین اسمی که گفتید لینک شدید
    دعامون کنید
    یازهرا
    پاسخ:
    خواهش میکنم
     تشکر از شما
    به امید دیدار یار...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی